نظریه زمین مرکزی
نظریه زمین مرکزی توضیح حرکت سیارات را با دشواریهای بزرگی مواجه کرد. حرکت سیارات در واقع مانند حرکت خورشید و ماه در آسمان یکنواخت نیست و گاهی تندتر و گاهی کندتر انجام میشود. گاهی نیز این حرکات بازگشتی هستند. بطوری که مدار سیارات در آسمان به صورت منحنیهای پیچیده حلقوی نمایش میدهد. اینک چنین وضعی با طرح جا افتاده ارسطو مبنی بر حرکات دایرهای بطلمیوس را به یک نبوغ فکری وا داشت. او حرکت غیر یکنواخت سیارات را با آموزههای ارسطویی مبتنی بر حرکت دایرهای یکنواحت هماهنگ ساخت. وی معتقد بود: سیاره محیط دایرهای کوچک موسوم به اپی سیکل یا دایره مسیر را دور میزند. و مرکز این دایره روی دایرهٔ بزرگتر (دایرهٔ راهبر) قرار داشته و به گرد زمین میگردد. بطلمیوس بدین نحو کلیه حرکات را در آسمان توصیف کرد و در کتاب المجسطی به صورت زیر خلاصه نمود:
- زمین در مرکز عالم است و در برابر گنبد آسمان نقطهٔ کوچکی است.
- گنبد مستدیر آسمان با ستارگانی که بر آن چسبیدهاند در هر شبانه روز یک دور از مشرق به مغرب به دور زمین میچرخد. خورشید، ماه و سیارات حرکاتی مضاف بر این نیز انجام میدهند.
- خورشید در هر سال مضافاً دوری به دور زمین را طی میکند.
- سطح مدار خورشید منطقه البروج نامیده میشود و قایم بر آن با محور دوران گنبد آسمان زاویه ۲۳٫۵ درجه میسازد.
- ماه و سیارات در منطقه البروج در حرکتند.
- ماه در مداری دایرهای به گرد زمین میچرخد.
- سیارات بر دایرههای مسیر در حرکتند و دایره مسیر بر دایره راهبر به دور زمین در گردش است.
اعتقاد به مرکزیت داشتن زمین تا روزگار پیش از کوپرنیک به غایت همهگیر و مورد قبول بوده. چنانکه مشاهده میکنیم در ادبیات زبانهای مختلف عباراتی مانند «چرخ نیلوفری» یا «گردان سپهر» و مانند آن بسیار پربسامد به کار میرفته و هنوز هم به کار میروند.
برگرفته از ویکیپدیا