وبسایت منتشر کننده: وبسایت علمی بیگ بنگ
مترجم: سمیر الله وردی
منبع: the Daily Galaxy
بیگ بنگ: به گفتۀ پیتر هوراوا، فضا–زمان، تار و پودی که هندسۀ آن با گرانش ِ ستارگان، سیارات و ماده قابل تغییر است– ممکن است چیزی بیش از یک سراب نباشد. هوراوا که در دانشگاه کالیفرنیا- برکلی مشغول به کار است قصد دارد این تار و پود را بشکافد و فضا–زمان را از یکدیگر خالی کند تا به یک نظریۀ یکپارچه دست یابد و در نهایت دو دنیای عجیب ِ مکانیک کوانتوم و گرانش را با یکدیگر تلفیق کند.
به گزارش بیگ بنگ، جامعۀ جهانی فیزیک شروع به استفاده از نوآوری جدید هوراوا کرده تا اسرارِ کیهان شناختیِ مادۀ تاریک و انرژی تاریک که همزاد یکدیگر هستند را توضیح دهد. محققان دریافتند که ممکن است سیاهچالهها آنگونه که انتظار داریم رفتار نکنند. اگر ایده “هوراوا” درست باشد، میتواند برداشت ما از فضا–زمان را برای همیشه تغییر دهد و منجر به دستیابی «نظریۀ همه چیز» شود. به مدت چندین دهه، فیزیکدانان در تلاش خود برای انطباقِ نظریۀ نسبیت عامِ اینشتین که گرانش را توصیف میکند و مکانیک کوانتومی که جهان ذرات اتمی و نیروهایی با کوچکترین مقیاس را شرح میدهد، با موانعی روبرو بوده اند. فضا–زمان بر اساس نظریۀ کوانتوم یک پسزمینۀ ایستا است که ذرات در درون آن حرکت میکنند، اما در مقابل، نظریات اینشتین، نه تنها فضا–زمان را به طور جداییناپذیری به یکدیگر متصل میکند، بلکه فضا-زمانِ و مادۀ درون آن را نیز قابل توصیف کرده است.
بیشترِ انگیزۀ تحقیق روی نظریه کوانتوم و نسبیت برای ایجاد نظریۀ گرانش کوانتومی؛ در واقع نیاز به درکِ رویدادی است که فورأ پس از بیگ بنگ رخ داد یا رویدادی که در نزدیکی افق رویدادِ سیاهچالهها رخ میدهد و این یعنی میدانهای گرانشی گسترده هستند. “هوراوا” راه حل خود را در فیزیکِ مادۀ فشرده پیدا کرده است، به ویژه در اتم کربن به ضخامت یک اتم که گرافین نامیده میشود و الکترونهایش در اطرافِ سطح همانند توپهایی در ماشینِ پین بال میچرخند. از آنجایی که اتمهای گرافین فقط در کسری از سرعت نور حرکت میکنند، هیچ نیازی به در نظر گرفتنِ “نسبیت” نیست. اما اگر این گرافین را تا صفر مطلق خنک کنید، مشاهده خواهید کرد که چیز خارقالعادهای رخ میدهد: سرعت الکترونها به طور چشمگیری افزایش مییابد. اکنون، نظریات نسبیت برای توصیفِ صحیحِ آنها لازم هستند.
این تغییر بود که تصورِ هوراوا را برانگیخت. نظر هوراوا در مورد گرافین این است که تقارنِ لورنتس همیشه در آن واضح نیست. (تقارن لورنتس در دانش فیزیک، که نام آن برگرفته از نام هندریک لورنتس میباشد، عبارت است از “ویژگی طبیعت که میگوید نتایج آزمایشها مستقل از جهتگیری و سرعت آزمایشگاه در میان فضا هستند) او تصور کرد که آیا همین مسئله برای جهان ما نیز صدق میکند. چیزی که امروزه در اطراف مشاهده میکنیم، کیهانی سرد است که در آن فضا و زمان به نظر با تقارنِ لورنتس به یکدیگر متصلند– حقیقتی که نشان میدهد آزمایشات با دقتِ حیرتآوری انجام شدهاند، اما مواد و ذرات در لحظات اولیه بسیار متفاوت بودند. چه میشود اگر تقارنی که امروزه واضح است برای طبیعت بنیادی نباشد، اما با سرد شدنِ جهان از گلولۀ انفجاری بیگ بنگ چیزی ظاهر شود، درست همانطور که با سرد شدنِ گرافین در آن ظاهر شد؟
هوراوا معادلات اینشتین را بهینهسازی کرد، بصورتی که تقارنِ لورنتس حذف شد؛ خاصیتی که سرعت نور را برای تمام مشاهدهگران به طور ثابت حفظ میکند؛ بطوری که مهم نیست با چه سرعتی حرکت میکنند، در واقع زمان در خلاف درجه کاملأ یکسان کُند سپری میشود. این امر یک مجموعه از معادلات را برای هوراوا مطرح کرد که گرانش را در چارچوب یکسانِ کوانتوم همانند دیگر نیروهای بنیادیِ طبیعت توصیف کند: گرانش به علت ذرات کوانتومی که گراویتون نامیده میشوند بصورت یک نیروی جاذب ظاهر میشود، درست به همان صورتی که نیروی الکترومغناطیسی با فوتونها حمل میشود. او همچنین نسبیت عام را اصلاح کرد تا مسیرِ بهتری را از گذشته تا آینده برای “زمان” متصور شود، تکاملی کیهانی درست همانگونه که مشاهده میکنیم.
هوراوا گفت: «به طور ناگهانی عناصر جدیدی برای اصلاح رفتارِ گرانش در فواصل بسیار کوتاه دارید.» نظریۀ هوراوا با دو نیم کردنِ تقارن بین فضا-زمان در واقع فیزیکِ سیاهچالهها را تغییر میدهد – به ویژه سیاهچالههای میکروسکوپی را که ممکن است بالاترین انرژیها را تشکیل دهند، یعنی تشکیلِ این سیاهچالهها و این مسئله که آیا همانگونه هستند که در نسبیت عام به نظر میرسند «یک پرسش بسیار بزرگ است. گرانشِ هوراوا همچنین به حلِ یکی از بزرگترین اسرارِ حل نشدۀ کیهان شناسیِ مدرن کمک میکند: پازلِ مادۀ تاریک، اگر از معادلات حرکت ناشی از نسبیت عام کمی خارج باشند، میتوان سرعتهای مشاهده شدۀ ستارگان و کهکشانها را بدون نقشِ مادۀ تاریک توضیح داد. هوراوا میگوید: «این امکان وجود دارد که کسری از تصویرِ مادۀ تاریکِ جهان ناشی از اصلاحاتِ معادلات اینشتین باشد.»
انرژی تاریک نیز به این شرح میباشد: نظریاتِ فیزیک ذرهای قدرتِ انرژی تاریک را حدودِ ۱۲۰ مرتبه بزرگتر از چیزی میداند که مشاهده شده است، همچنین نسبیت عام نمیتواند این اختلافِ زیاد را توضیح دهد. اما نظریۀ “هوراوا” شامل پارامترهایی است که میتوان آنها را به گونهای تنظیم کرد که انرژی خلأ که با فیزیکِ ذرات پیش بینی شده را تا یک مقدار مثبتِ کوچک کاهش داد، که این مقدار هم با حرکاتِ مشاهده شدۀ ستارگان و کهکشانها منطبق است. پاسخهای نهایی در این زمینه میتواند با مشاهداتِ ارتقا یافتۀ سیاهچالههای پرجرم بدست آیند– که شامل مناطقی با گرانش شدید است– که میتوانند اصلاحاتِ لازم، برای نسبیت عام را نشان دهند و نظریۀ گرانش کوانتومیِ هوراوا را اثبات کنند، درست به همان صورتی که اندازهگیریهای توضیح داده نشده مدار عطارد نشان داد که قوانین نیوتن ناقص است و دری را برای نظریات اینشتین گشود.
وبسایت منتشر کننده: وبسایت علمی بیگ بنگ
مترجم: سمیر الله وردی
منبع: the Daily Galaxy